فروشگاه تفریحات سالم

تاریخچه و تاریخ شفاهی باغ عفیف آباد

باغ عفیف آباد شیراز
باغ عفیف آباد شیراز

پیدایش باغ

قدمت تاریخچه و تاریخ شفاهی باغ عفیف آباد یا به عبارتی باغ گلشن  به زمان تیموری و مالکیت آن به سلطان ابراهیم نوه ی تیمور بر می گردد.

در دل باغ مدرسه ای به نام دارصفا ساخته شده بود که از جمله یادگارهای بیرون از شهر شیراز بود.

اولین بار شاه اسماعیل صفوی تصمیم می گیرد که مدرسه را وقتی که ویرانه هایی بیشتر از آن نمانده بود، به یک باغ زیبا تبدیل بکند.

باغی که سفیر فیلیپ سوم در دربار اسپانیا وقتی به عنوان سفیر در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب به ایران آمده بود از تابلوهای ونیزی آن یاد کرده است.

تا این که شاه عباس به قدرت می رسد و پیامد های بعدی آن اتفاق می افتد از جمله سر بریدن قزلباش ها و خلع حکومتهایی که از قبل از شاه عباس بر تخت قدرت محلی نشسته بودند.

یکی از حکومت های محلی متعلق به یعقوب خان ذوالقدر بود، یعقوب خان امر بر وی برنتابید و شروع به مقاومت کرد.

و در اولین اقدام خود شروع به حفظ قلعه شیراز کرد و از آنجایی که برای اعلام قدرت باید بنایی را تخریب می کرد  باغ گلشن را انتخاب کرد .

از خرابه و مصالح های باغ گلشن برای قلعه داری استفاده می شود.

شاه عباس با سرسختی هرچه تمام تر شیراز را به تصرف در می آورد .

یعقوب خان چاره ای جز عقب نشینی ندید و به قلعه ای در شهر استخر می رود. شاه عباس صفوی هر چقدر تلاش می کند نمی تواند یعقوب خان را دستگیر کند.

چاره ای اندیشید و خلعت پادشاهی برای یعقوب خان می فرستد  و می گوید : بخشیده شده ای و در قدرت فارس سهیمی پس به نزد ما بیا و در کنار ما قرار بگیر.

یعقوب خان پیشکش شاه  را پذیرفت و مطمئن بود که شاه با او کاری ندارد و چنین هم بود به طوری که شاه او را در کنار خود می نشاند.

اما یعقوب خان به جای آن به رسم دولت صفوی بر زمین بنشیند مثل شاه عباس بر تخت فارس نشست.

همچنان شاه عباس گستاخی او را تحمل کرد تا این که مردم به دست بوس شاه آمدند.

و در حالی که به شاه عباس سلام  می دادند دست یعقوب خان را می بوسیدند ، این رویداد چنان شاه عباس را عصبانی کرد که دستور قتل یعقوب خان ذوالقدر را داد. ( روحش شاد و یادش گرامی )

هر آنچه درباره ذولقدرها می دانیم این است که آنها اصالتا ارمنستانی بودند وبار دیگر ذوالقدر در فارس بر تخت نشست و بعد از آنها خاندان اصالتا گرجستانی به نام الله وردی خان و امامقلی خان بر تخت نشستند.

 با این حال هیچ کدام از آنها به مرمت و ساخت باغ آنطور که باید اقدام نکرد و این باغ زیبا متروکه بود تا زمان قاجاریه با آمدن قوام ها بخصوص قوام دوم به نام علی محمد قوام.

داستان های مرمت باغ عفیف آباد

داستان این باغ در دوران قاجاریه داستان متفاوتی دارد.

نوه ی نصیر الملک با نام عبدالله قوامی در تاریخ شفاهی در این مورد می گوید:

” نصیر الملک دو دختر داشته که یکی را به ازدواج محمد رضا قوام سه در می آورد. یکی به ازدواج ابوالقاسم نصیرالملک، خواهرزاده اش در می آورد. یعنی نصیرالملک دایی داماد می شد. پس نصیرالملک بزرگ یکی از دخترانش رو به ازدواج محمد رضا قوام، ازدواج فامیلی، یکی را به ازدواج نصیرالملک در آورد.دختری که به ازدواج محمد رضا در آمده بود به باغ خودشان رفت و زندگی خود را در آنجا ادامه داد.دختری که به ازدواج ابوالقاسم در آمده بود، بچه دار نشد. هرچه دوا و درمان کردند، دختر نازا بود. حال نصیرالملک مجبور شد به دامادش باج دهد. وی باغ ارم نیم ساخته شده را به ابوالقاسم داد. نصیرالملک باغ ارم را تا نیمه ساخته بود، باغ را به ابوالقاسم داد و لقب نصیرالملک را هم بعد از خودش به او داد. به همین دلیل است که بر در و دیوار باغ ارم می خوانید ابوالقاسم نصیرالملک ثانی. بنابراین یکی از دخترها صاحب باغ زیبای ارم شد.

دختر دیگر به سراغ محمدرضا قوام رفت. از همسرش باغی مانند باغ ارم خواست.همسرش  گفت : باغ های سالاری، نارنجستان و این همه خانه داریم. ولی زن وی اصرار بر داشتن باغی مانند باغ ارم کرد. محمدرضا قوام این باغ را به تملک خودش در آورد و شروع به ساختن آن کرد. پس نه قوام دوم، بلکه قوام سوم این باغ را شروع به ساختن کرد. “

دونالد ویلبر یک معمار مشهور که هفتاد باغ شیراز را مطالعه کرده است. می گوید:

” من در عجبم که بین این همه باغ در شیراز چرا اینقدر ارم و عفیف آباد شبیه به هم هستند؟ ”  

ما حدس میزنیم چشم و هم چشمی دو خواهر باعث این همه شباهت در باغ ها شده است .

بعد از ترور محمد رضا قوام در نارنجستان قوام قدرت به حبیب الله قوام چهارم می رسد و حبیب الله قدرت فارس را با برادرش شریک بود. نام برادر وی محمد علی خان نصرالدوله بود.

حبیب الله در باغ نارنجستان قدرت داشت و محمد علی نصر الدوله در باغ عفیف آباد قدرت داشت. به همین خاطر در تاریخ محمد علی نصر الدوله را با علی محمد قوام اشتباه می گیرد چرا که ما به محمد علی نصرالدوله در تاریخ می گوییم محمد علی قوام ولی از خاندان قوام الملک نیست و فقط لقب خاندانی ( قوام ) خود را دارد.

از آنجایی که محمدعلی خان نصيرالدوله ضد مشروطه  بود هنگامی که در جاده دالکی در حال عبور بود توسط مشروطه خواهان کشته شد.

محمد علی نصرالدوله در این باغ تجمعات ضد مشروطه خود را برپا می کرد . بعد از مرگ محمد علی نصرالدوله باغ را طبق وصیت به افتخار خانم نزهت الدوله که به اوایل دوران پهلوی بر می گردد دادند.

افتخار خانم نضهت الدوله ساکن تهران شده بود و به دلیل مسافت و عدم دسترسی و شاید هزینه های نگهداری باغ آن را به مزایده گذاشت.

افتخار خانم نضهت الدوله باغ را فروخت، از شش دانگ باغ، چهار دانگ را فردی به نام عبدالنبی شهیم خرید و دو دانگ آن را حشمت الممالک تاجر خریداری کرد. حشمت الممالک دو دانگ سهم خود را که گرفته بود با دیواری (دیوارهای شرقی باغ) مشخص و یا به عبارتی جدا کرد.

البته مدتی نگذشت که دو دانگ را به بلدیه ( شهرداری) فروخت،  امروزه این دو دانگ با باغ بعثت یا پارک بعثت شناخته می شود. ورودی باغ عفیف آباد را ما تبدیل به مرکز شیراز شناسی کردیم.

اما آن چهار دانگ دیگر باغ در دوران پهلوی دوم دستخوش اتفاقی دیگری می شود .

در دوره پهلوی در تهران تصمیم گرفته می شود که دانشکده افسری باید به شیراز منتقل شود و از آنجایی که پسر محمد رضا پهلوی هم دانشجوی دانشکده افسری بود. به ارتش فرمان داده می شود تا بگردند و جایی مانند سعد آباد را در شیراز برای اقامت ولیعهد پیدا کنند.

کار به فرمانده ارتش تیمسار مین باشیان محول می شود وی بزرگ ارتش آن زمان بود و خاطرات دوران کودکی از این باغ داشت .

به یاد می آورد که پدرش هم که نظامی بوده و البته رئیس دسته موزیک چی ها و همین جا در همین باغ برای نصرالدوله موزیک نظامی می زدند ، او این باغ را بهترین مکان برای اقامت ولیعهد می داند.

با این حال باغ ویرانه بیش نبود و تیمسار مین باشیان چهار دانگ باقی مانده را از شهیم خریداری می کند و در حد فاصل سالهای 42 تا 50 شروع به ترمیم آن می کند.

دکتر امیر حسین حکمت نیا می گوید :

” یک دهه در اینجا مطالعه می شود، کار می شود و مرمت می شود. هنرمندانی از شیراز و اصفهان می آیند. اصفهانی ها قهر می کنند. شیرازی ها کارشان را تمام می کنند و داستان های دیگر تا سال پنجاه که باغ در اختیار ارتش قرار می گیرد. دهه چهل تا پنجاه. بنا در اختیار ارتش قرار می گیرد و کما کان هم در اختیار ارتش هست. مالکیت فقط ازآن ارتش است و میراث تنها در مرمت ها نقش دارد.

29 فروردین 1370 موزه نظامی در زیرزمین یا در طبقه همکف افتتاح شد. این کلیت این باغ. حالا چا گلشن و چرا عفیف آباد؟ این که گفته می شود این باغ متعلق به عفیفه بوده و به آن به همین دلیل عفیف آباد گفته می شود اشتباه است. خیلی از شیرازی ها به اینجا افی آباد می گویند. ما مستندات، عکس ها و تاریخ دوران مشروطه و جنگ جهانی اولرا بررسی کردیم. دو باغ در کنار دست همدیگر بود به فاصله ولی نزدیک هم بود. یک باغ اسمش گلشن بود و دیگری عفیف آباد. جایی که الان ما هستیم گلشن هست. عفیف آباد نیست. باغ عفیف آباد جای دیگری است. به همین خاطر این دو باغ را سر هم گلشن یا عفیف آباد می نامند. در مستندات دوران جنگ جهانی اول هست که انگلیسی ها در شیراز اس پی آر بودند. اس پی آر قلعه انگلیسی هایی بود که از دولت هند مامور بودندو وارد جنوب ایران شده بودند. پلیس جنوب انگلیسی بودند.اس پی آرها اینجا بودند و ما الان داریم ثابت می کنیم که دو باغ یک اسم نیست. جدا بودند. عکس ها و سندها ی این موضوع هم هست.

ارم و عفیف آباد دو باغ مجزاست. باغ گلشن یا عفیف آباد یادگاری از دوره ی صفویه است، که در دوره ی قاجار توسط خاندان قوام بازسازی می شود و بعد از آن در اختیار خاندان پهلوی فروش می رود و بدین شکل در اختیار ارتش قرار می گیرد تا الان که هنوز هم در اختیار ارتش هست. “

دیدگاه‌ها (0)

*
*

دلیل بازگشت وجه